سلام

میعادگاهی است برای خودش 

برای مردان بزرگی که دست و پا میزنند در این مرداب.مردانی که زیاد به ذهنشان خطور می کند که این گرفتاری ها ناشی از نامربوطی روح بزرگ و فرای مکان و زمان بودن آن ، با این تن رنجور گرفتار در و دیوار است و علم به روح بلند و رفیعشان هم نه کسی به آن ها فهمانده و نه کسی از آن ها دریغ. القصه آن که به قول سائلی این چیزهارا نمیتوان از لابه لای دفتر گندیده ی تاریخ درآورد که این عصاره ی زندگی بشری آدم ابوالبشر است 

پس از عرض بندگی و عبودیت به درگاه پروردگار عظیم ،  که بود ابتدا ملجا و نهایت غایات این مردان که تا به خود آمدند ، این مرداب بد مصب چنان بلایی سرشان آورد و دمار از روزگارشان درآورد که رسیدن و محو شدن و نقطه شدن در او را ، بل اولیاالله شدن و فنافی الله شدن و محب اولیا شدن و مسلمانی را کم کم از قائده ی اعملشان دور کرد و در نهایت احتمالا خودشان را با غضب الهی و سرافکندگی و نابودی و تباهی رو به رو می بینند .

این آخری برای این بود که این مردان عزیز امروزه روز ،کبیره را با صغیره می شویند و از صحت و سلامت خویش بر امتحان کبیره آن قدر از خود راضی و خشنود می شوند که حتی انگار بر خدا هم ... استغفروالله.

علی ای حال ، غرض اینکه این میعادگاه نه مکان و زمان دارد که البته دارد نه جنسش از جنس وبلاگ و دیجیتال است که البته هم هست

میعادگاه ما ، همه البته ، از جنس زمان و مکان عمل است . اینکه بمانی یا بروی 

بمانی و بجنگی چون جون سیاه یا بروی و بجنگی چون شمر لعین .

وقتش ، همیشه است و مکانش، سرحدات نفسانیت است ظاهرا 

که باید از این سرحدات عبور کرد و به وحدانیت رسید 

حال دستی و مددی

یاحق